فائزه خاکپور؛ نگار مزاری؛ محمدرضا فارسیان
دوره 12، شماره 22 ، اسفند 1397، ، صفحه 69-86
چکیده
هر بازنویسیِ ادبی، به نوعی بازخوانی، انطباق و به روزآوریِ متن ادبی است. از این رو متون ادبی هر دورهای به نوعی بیانگر بینش، سلایق و ارزشهای حاکم بر آن دوران هستند. ژان آنوی در زمرۀ نمایشنامهنویسانی ...
بیشتر
هر بازنویسیِ ادبی، به نوعی بازخوانی، انطباق و به روزآوریِ متن ادبی است. از این رو متون ادبی هر دورهای به نوعی بیانگر بینش، سلایق و ارزشهای حاکم بر آن دوران هستند. ژان آنوی در زمرۀ نمایشنامهنویسانی قرار دارد که با الهام از اساطیر کهن و با بازخوانی مدرن از این اساطیر، مفاهیم جدیدی را آفریده است. او در یکی از نمایشنامههای خود به نام اوریدیس با تعبیری متفاوت و در قالبی جدید همانگونه که از عنوان آن برمیآید، داستان یک زن را به تصویر میکشد. آنوی برخی از جنبههای اسطورۀ بنیادین را تغییر داده و بدین ترتیب، عشق پاک میان اورفه و اوریدیس در اسطوره باستانی را به ظاهر به سخره میگیرد. رویکرد نوآورانه در بازنویسی این اسطوره نمایانگر تغییر فرهنگی اساسی است که ریشه در تغییرات در نظام ارزشهای اخلاقی دارد. در این تحقیق، پیامدهای اجتماعی عصر نو در بازنویسی این اسطوره، مورد بررسی قرار خواهند گرفت و با بهرهگیری از روش اسطورهکاوی ژیلبر دوران، به تحلیل و بررسی خرد اسطورهها (اسطورکها) در این نمایشنامه آنوی خواهیم پرداخت. این روش نقد، امکان مطالعۀ تغییرات واحدهای معنادار اسطوره بنیادین را در بازنویسی با توجه به شرایط جامعه فراهم میآورد.